قبل از بررسی وضعیت اسفناک «پناهگاههای هراسافگنان در افغانستان»، بد نیست ببینیم که قدرت چانهزنی به چه معناست؟ برای گروهی مانند طالبان که نه از مشروعیت بینالمللی برخوردار است و نه مشروعیت داخلی دارد، ابزارهای بسیار کمی برای قناعت دادن به جامعه بینالمللی وجود دارد. شکی در این نیست که طالبان خزانه خالی دارد، حمایت مردمی از این گروه به ویژه در شهرهای بزرگی مانند کابل و هرات و مزارشریف چندان وجود ندارد و این گروه با زور، وحشتآفرینی و اعمال محدودیتهای سنگین «صورت خود را سرخ نگاه داشته است.»
تمامی این عوامل دست به دست هم میدهند تا طالبان از تمام ابزارهای موجود خود استفاده کند تا بتواند از جامعه جهانی کمک بگیرد، پول به کشور بیاورد، معادن افغانستان را حراج کند و پایههای سیستم نه چندان مشخص حکومتداری خود را پابرجا نگاه دارد. در این تحلیل، نگاهی به ابزارهایی که طالبان با استفاده از آنها، قدرت چانهزنی خود را افزایش میدهد خواهیم انداخت و بررسی میکنیم که جهان تا چه حد در برابر طالبان مجبور به «تعامل» است.
ابزارهای چانه زنی طالبان کدام هستند؟
به صورت خلاصه میتوان ابزارهای چانهزنی طالبان در سیاست دیپلماسی «تعامل امارتی» را به صورت زیر نام برد:
- تهدید به حمایت از گروههای هراسافگن
- گروگانگیری شهروندان خارجی
- تشدید محدودیتهای زنان
- سرکوب شدید مخالفان داخلی
- تهدید به افزایش تولید و قاچاق مواد مخدر
- قطع همکاری در زمینه مبارزه با هراسافگنی
- محدودیت بیشتر بر رسانهها و ارتباطات
گروههای هراسافگن بینالمللی
میتوان حضور گروههای هراسافگن بینالمللی در خاک افغانستان را مهمترین ابزاری دانست که طالبان با بهرهگیری از آن، با جامعه جهانی ارتباط میگیرد و به دنبال جلب کمک و یا رسیدن به دیگر خواستههای خود است.
طالبان با حفظ روابط پنهانی با القاعده، ابزار قدرتمندی برای چانهزنی با جامعه بینالملل در اختیار دارد. این گروه با اجازه دادن به فعالیت مخفیانه القاعده در افغانستان، ضمن حفظ ظاهر پایبندی به توافقنامه دوحه، تهدیدی بالقوه برای امنیت جهانی ایجاد میکند.
حضور مربیان با تجربه القاعده و تقویت توانایی این گروه برای عملیات خارجی، نگرانیهای جدی در سطح بینالمللی ایجاد میکند (گزارش تیم نظارتی شورای امنیت سازمان ملل). طالبان با آگاهی از این موضوع، میتواند از آن به عنوان اهرم فشار استفاده کند. آنها میتوانند تهدید کنند که در صورت عدم به رسمیت شناخته شدن یا عدم دریافت کمکهای بینالمللی، کنترل خود بر القاعده را کاهش خواهند داد.
همکاری القاعده با سایر گروههای هراسافگن و گسترش فعالیتهایش در مناطق مختلف کشور ما، به طالبان امکان میدهد تا خود را به عنوان تنها نیروی قادر به کنترل این تهدید معرفی کنند. این موضوع میتواند جامعه بینالملل را مجبور به تعامل با طالبان کند، حتی اگر آنها را به رسمیت نشناسند و حتی اگر این تعاملات به شدیدترین شکل از طرف جامعه مدنی، فعالان حقوق بشری و زنان مظلوم افغانستان محکوم شوند.
وجود پایگاههای آموزشی و خانههای امن القاعده در افغانستان و ارتباط بین رهبران القاعده و عناصر خاصی از طالبان، نشان میدهد که این گروه کنترل قابل توجهی بر شبکهای دارد که بزرگترین عملیات هراسافگنانه را در خاک امریکا انجام داده است. این کنترل میتواند به عنوان یک برگ برنده در مذاکرات بینالمللی استفاده شود، کما اینکه میشود. موضوع دعوت رهبر القاعده از پیروان این گروه برای سفر به افغانستان و آموزش دیدن در خاک کشور ما در این بخش قابل یادآوری و استناد است.
طالبان میتوانند ادعا کنند که تنها با حمایت و به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه جهانی، قادر خواهند بود القاعده و سایر گروههای هراسافگن را کنترل کنند. آنها میتوانند این موضوع را به عنوان یک معامله مطرح کنند: به رسمیت شناختن حکومت «امارت اسلامی افغانستان»در ازای جلوگیری از فعالیتهای هراسافگنانه در خاک کشور.
هرچند، با نگاهی به دیپلماسی طالبان میتوان دریافت که رهبران این گروه تا هنوز چنین خواستهای را مطرح نکردهاند و بیشتر توجه خود را حول دریافت کمکهای مالی قرار دادهاند، با این حال، رسیدن به این نقطه در میز مذاکرات پشت درهای بسته «امارت و جهان» چندان دور به نظر نمیرسد.
همزمان، حضور دهها شهروند خارجی در خاک افغانستان نیز تهدید دیگری است که طالبان از آن استفاده میکنند. به گفته «عبدالله همدرد» معاون سیاستگذاری اداره تنظیم امور زندانهای حکومت طالبان، دستکم ۶۰ شهروند خارجی از ملیتهای مختلف در زندانهای این گروه حضور دارند. این افراد از سوی نیروهای طالبان و همکاری شبکههای هراسافگن و استخباراتی شناسایی و بازداشت شدهاند تا همانند سیاست «گروگانگیری جمهوری اسلامی ایران»، از تبادله این افراد امتیازاتی دریافت کنند، از جمله آزادسازی زندانیان خودشان و رسیدن به پول و مقامهای بیشتر. برای مثال، وزارت خارجه حکومت طالبان در تاریخ ۲۸ سنبله ۱۴۰۱ از رهایی یک شهروند امریکا خبر داده و گفت که در بدل او بشر نورزی، قاچاقبر مواد مخدر و از چهرههای نزدیک به این گروه از زندان امریکا آزاد شده است.
قاچاق مواد مخدر
طالبان با کنترل تولید و تجارت مواد مخدر در افغانستان، ابزار قدرتمندی برای چانهزنی با جامعه بینالملل به دست آوردهاند. هبتالله آخندزاه با صدور فرمان ممنوعیت کشت و تجارت مواد مخدر، ظاهرا گامی در جهت همکاری با جامعه جهانی برداشته، اما در واقع از این وضعیت برای افزایش قدرت چانهزنی خود بهره میبرد.
اول، طالبان میتواند از این ممنوعیت به عنوان نشانهای از حسن نیت و تمایل به همکاری با جامعه بینالملل استفاده کند. آنها میتوانند ادعا کنند که برای مبارزه با مواد مخدر جدی هستند و خواستار حمایت و به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه جهانی شوند.
دوم، افزایش قیمت مواد مخدر پس از ممنوعیت، به طالبان امکان میدهد تا از ذخایر موجود سود بیشتری ببرند. این موضوع میتواند به عنوان اهرم فشاری برای دریافت کمکهای اقتصادی استفاده شود، با این استدلال که برای جلوگیری از بازگشت کشاورزان به کشت کوکنار، نیاز به حمایت مالی برای توسعه کشت بدیل دارند.
سوم، طالبان میتوانند تهدید کنند که در صورت عدم دریافت کمکهای بینالمللی یا به رسمیت شناخته نشدن، ممکن است کنترل خود بر تولید و قاچاق مواد مخدر را کاهش دهند. این میتواند منجر به افزایش جریان مواد مخدر به کشورهای همسایه و اروپا شود، که تهدیدی جدی برای امنیت و سلامت عمومی در این مناطق محسوب میگردد.
چهارم، روی آوردن برخی روستاییان به تولید متامفتامین میتواند به عنوان یک تهدید جدید مطرح شود. طالبان ادعا میکنند که تنها با حمایت بینالمللی قادر به کنترل این وضعیت خواهند بود.
پنجم، طالبان میتوانند از مسئله مواد مخدر برای مذاکره پیرامون لغو تحریمها استفاده کنند. آنها چنین استدلال میکنند که تحریمها مانع از توسعه اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی جایگزین برای کشاورزان میشود.
در نهایت، کنترل طالبان بر تولید و تجارت مواد مخدر، به آنها امکان میدهد تا با تنظیم میزان تولید و قاچاق، فشار بر جامعه بینالملل را افزایش یا کاهش دهند. این ابزار میتواند در مذاکرات مربوط به کمکهای بینالمللی، لغو تحریمها و حتی به رسمیت شناختن حکومت آنها مورد استفاده قرار گیرد.
قربانی کردن زنان در مسیر دریافت امتیاز
طالبان با استفاده از محدودیتهای اعمال شده علیه زنان کشورمان، امتیازات بیشتری در میزهای مذاکره برای خود جمعآوری میکنند. این راهبرد به آنها اجازه میدهد تا با افزایش یا کاهش محدودیتها، فشار بر جامعه جهانی را تنظیم کنند.
- ۱. حذف نام نمایندگان زنان از نشست سوم دوحه
طالبان از حضور نمایندگان زن افغان در نشست سوم دوحه جلوگیری کردند. این اقدام واکنشهای شدیدی را در سطح بینالمللی برانگیخت. طالبان با این کار، توانستند توجه جهانی را جلب کرده و به نوعی قدرت خود را در تصمیمگیریهای مربوط به وضعیت داخلی کشور نشان دهند.
- ۲. ممنوعیت تحصیل دختران در مقاطع بالاتر
طالبان از زمان به قدرت رسیدن در آگوست ۲۰۲۱، تحصیل دختران در مقاطع متوسطه و دانشگاهی را ممنوع کردهاند. این اقدام انتقادات شدید بینالمللی را به همراه داشته است. ملاهای طالبانی میتوانند از این موضوع برای مذاکره استفاده کنند، با وعده بازگشایی مکاتب و دانشگاهها برای دختران در ازای به رسمیت شناخته شدن یا دریافت کمکهای مالی. پیش از این، یکی از سخنگویان طالبان نیز به صورت غیر مستقیم گفته بود که بدون به رسمیت شناختن رژیم این گروه در جهان، احتمال بازگشایی مکاتب و دانشگاهها بسیار کم است.
- ۳. محدودیت کار زنان در سازمانهای غیردولتی
در دسامبر ۲۰۲۲، طالبان کار زنان در سازمانهای غیردولتی را ممنوع کردند. این تصمیم باعث توقف فعالیت بسیاری از سازمانهای بینالمللی در افغانستان شد. طالبان از این موضوع برای مذاکره پیرامون شرایط فعالیت سازمانهای بینالمللی در افغانستان استفاده میکنند و به بدنه حکومت جدید، اما فرسوده خود پول میرسانند.
طالبان با استفاده از این محدودیتها، یک سیستم «هویج و چماق» ایجاد کردهاند. آنها میتوانند وعده کاهش محدودیتها را در ازای امتیازات بینالمللی بدهند، در حالی که تهدید به تشدید محدودیتها را نیز به عنوان اهرم فشار حفظ میکنند. این راهبرد به آنها اجازه میدهد تا در مذاکرات بینالمللی، از موضوع حقوق زنان به عنوان یک برگ برنده استفاده کنند.
تا به امروز، جامعه جهانی سعی کرده تا با این گروه تعامل کند و با وجود اینکه بخش زیادی از خواستههای «امارت» را رد کرده، اما با این حال امتیازاتی را نیز به طالبان داده است، از جمله عدم حمایت از مخالفان این گروه، ارسال پول و کمکهای بشردوستانه به طالبان و سهیم ساختن بخشهای سفارشی شده این گروه در دریافت این کمکها.