ناتوانی جهان در برابر طالبان و رفتارهای ظالمانه این گروه با مردم افغانستان؛ چه عواملی در این عجز دخیل است؟
بازگشت طالبان به قدرت پس از دو دهه حضور نیروهای بینالمللی، نه تنها معادلات داخلی کشور ما را دگرگون کرده، بلکه چالشی جدی برای جامعه جهانی نیز ایجاد کرده است. سیاستهای سختگیرانه و نقض گسترده حقوق بشر، بهویژه حقوق زنان و دختران توسط طالبان، موجی از نگرانی و اعتراض را در سطح بینالمللی برانگیخته است.
با این حال، با وجود تلاشهای گسترده کشورهای غربی برای منزوی کردن طالبان و وادار ساختن آنها به تغییر رفتار، این گروه همچنان بر مواضع خود پافشاری میکند. این وضعیت، ناکارآمدی ابزارهای سنتی فشار دیپلماتیک و اقتصادی را آشکار ساخته و جامعه جهانی را با معضلی پیچیده روبرو کرده است. از یک سو، نادیده گرفتن نقض حقوق بشر در افغانستان غیرممکن است و از سوی دیگر، راهکارهای موجود برای اعمال فشار بر طالبان کارایی چندانی نداشتهاند.
این تحلیل به بررسی دلایل ناتوانی جهان در برابر طالبان میپردازد و عواملی که در این بین دخیل هستند را شناسایی میکند.
عوامل دخیل در ناتوانی جهان در برابر طالبان
تلاشهای جامعه جهانی، بهویژه امریکا و متحدان غربیاش، برای منزوی کردن طالبان و وادار کردن این گروه به تغییر رفتار، عملا با شکست مواجه شده است. این ناکامی را میتوان به چند عامل نسبت داد که در زیر به هریک از آنها میپردازیم.
عدم همراهی قدرتهای منطقهای
کشورهای مهم منطقه مانند چین، روسیه، ایران و هند، به دلایل مختلف از جمله رقابت با امریکا و منافع راهبردی خود، با طالبان تعامل میکنند. این امر باعث شده تلاشهای غرب برای انزوای طالبان بینتیجه بماند. مردم افغانستان همواره مورد بیتوجهی قدرتهای جهانی قرار گرفتهاند، همین عامل باعث شده تا طالبان نیز در روزهای اولیه قدرت گرفتن در کابل، تمام تمرکز خود را بر گسترش رابطه با همسایگان خود به کار بگیرند.
ایران و پاکستان از دیر زمان به این سو به عنوان حامیان طالبان معرفی شدهاند. رییس استخبارات پاکستان در اولین روزهای سرنگونی اشرف غنی وارد کابل شد و آنچه رسانهها از آن به عنوان «قهوه پیروزی» یاد میکنند را نوشید. به دنبال ورود او به کابل، پنجشیر که تا ماهها در نبرد مستقیم با طالبان بود و این گروه نتوانسته بود به آنجا نفوذ کند، چند روز بعد شکست خورد و تمامی گروهها و جبهات مقاومت به کوهها فرار کردند. بدون شک، این پیروزی بدون حمایت مستقیم و مداخله مستقیم نظامی پاکستان در جنگ ممکن نبود.
محمد جواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه ایران نیز چند ماه پیش در کتاب خود افشا کرده بود که ایران در به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان نقش موثری ایفا کرده بود.
هند نیز که رقیب اصلی پاکستان است، با این تفکر که از میدان رقابت بر سر افغانستان عقب مانده، وارد کشورمان شد و به یکی از لابیگرها و مدافعان عملکرد طالبان تبدیل شد تا بتواند حضور خود را در همسایه راهبردی پاکستان حفظ کند.
چین
چین از جمله مهمترین و اصلیترین لابیگرهایی است که در مسیر منفعت خود و طالبان عمل میکند. همراهی چین و روسیه در شورای امنیت سازمان ملل و تمامی جلسات بینالمللی مرتبط با افغانستان، مهمترین عاملی است که به ناتوانی جهان در برابر طالبان انجامیده است. در جولای ۲۰۲۳، چین اولین سفیر خود را به کابل اعزام کرد و به تازگی نیز استوارنامه سفیر طالبان در پکن را پذیرفته است.
همچنین، چین به دنبال گسترش پروژه «کمربند و جاده» خود در افغانستان است و به منابع معدنی ما چشم دارد. در ماه مارچ ۲۰۲۳ نیز شرکت دولتی نفت چین قراردادی برای استخراج نفت در شمال افغانستان امضا کرد. طالبان علاقه شدیدی به همکاری چین در بخش اقتصاد دارد و بسیاری از منابع طبیعی کشور را برای چینیها حراج کرده است.
روسیه
روسیه از زمان به قدرت رسیدن طالبان، چندین نشست دیپلماتیک با حضور نمایندگان طالبان برگزار کرده است و همواره در نشستهای بینالمللی از عملکرد این گروه پشتیبانی کرده است. حتی در روزهای اخیر اعلام شده که مسکو به دنبال راههایی است که بتواند طالبان را از فهرست سازمانهای هراسافگن خود خارج کند. در اپریل ۲۰۲۳ روسیه میزبان نشستی با حضور نمایندگان طالبان و چندین کشور دیگر بود.
ایران
ایران روابط دیپلماتیک خود را با طالبان حفظ کرده و سفارت خود در کابل را باز نگه داشته است. در ژانویه ۲۰۲۳ نیز ایران و طالبان توافقنامهای برای احیای رودخانه هلمند امضا کردند که نشاندهنده همکاری عملی بین دو طرف است. سفارتخانه افغانستان در تهران نیز در اولین سال حکمرانی طالبان بر افغانستان به این گروه واگذار شد.
هند
هرچند هند در ابتدا نسبت به طالبان محتاط بود، اما به تدریج روابط خود را گسترش داده است. در جون ۲۰۲۳، هند یک هیئت فنی را به کابل اعزام کرد تا در مورد کمکهای بشردوستانه و پروژههای توسعهای گفتگو کند. هند همچنین کمکهای بشردوستانه خود را به افغانستان ادامه داده است.
سایر کشورهای منطقهای از جمله کشورهای آسیای میانه به جز تاجیکستان نیز به حمایت از طالبان پرداختهاند. اگرچه این کشورها قدرت چندانی جهت چانهزنی برای طالبان در جامعه جهانی ندارند، اما همین که به طرفداری طالبان می پردازند به خودی خود، تاثیرات روانی قابل توجهی هم برای جهان و هم برای مردم افغانستان دارد تا این احساس ناامیدی نسبت به خلع و شکست طالبان را تقویت کند.
کاهش اثربخشی عدم شناسایی دیپلماتیک
«کاهش اثربخشی عدم شناسایی دیپلماتیک» به این معناست که عدم شناسایی رسمی طالبان بهعنوان دولت قانونی افغانستان توسط کشورهای غربی دیگر بهعنوان یک ابزار فشار موثر عمل نمیکند. پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۲۰۲۱، بسیاری از کشورهای غربی از شناسایی رسمی این گروه خودداری کردند و انتظار داشتند که این اقدام بتواند طالبان را تحت فشار قرار دهد تا به حقوق بشر احترام بگذارد و رفتارهای خود را اصلاح کند. اما در عمل، این راهبرد نتوانست به تغییر رفتار طالبان منجر شود.
یکی از دلایل اصلی این ناکامی، تمایل کشورهایی مانند چین، روسیه و برخی کشورهای منطقهای به تعامل با طالبان است. این کشورها، بهویژه چین و روسیه، به دلیل رقابتهای ژئوپلیتیکی با غرب و به منظور بهرهبرداری از منابع اقتصادی و سیاسی افغانستان، به طالبان نزدیک شده و با این گروه همکاری میکنند. آنها با وعدههای احتمالی شناسایی دیپلماتیک و ارائه کمکهای اقتصادی، توانستهاند طالبان را به سوی خود جلب کنند. در این شرایط، عدم شناسایی از سوی غرب، دیگر برای طالبان تهدیدی جدی به حساب نمیآید، زیرا این گروه میتواند از حمایت کشورهای دیگر بهرهمند شود و فشارهای غرب را کماثر کند.
در این بین، کشورهای عربی نیز مقصر هستند. برای مثال، سراجالدین حقانی، یکی از افراد تحت تعقیب امریکا و همچنین ملا حسن آخند، رییسالوزرای طالبان که در فهرست تحریمهای بینالمللی قرار دارد به امارات متحده عربی سفر کرده و با رییس دولت امارات دیدار کردند.
قطر نیز به خوبی نقش خود را در تعامل طالبان با جامعه جهانی ایفا کرده است. قطر اگرچه جزو کشورهای قدرتمند در روابط دیپلماتیک محسوب نمیشود، اما حضور دفتر سیاسی طالبان در این کشور باعث شده تا طالبان ابزارهایی را که برای فشار به آنها استفاده شده کم اثر کند.
انعطافناپذیری طالبان
طالبان از زمان بازگشت به قدرت، به ویژه در حوزههای حقوق بشر، حقوق زنان و تعامل با گروههای هراسافگن سیاستهای سختگیرانه و غیرقابلتغییری را اعمال کردهاند. این انعطافناپذیری در چند حوزه بهوضوح دیده میشود:
۱. حقوق زنان و دختران: طالبان با وجود فشارهای بینالمللی، همچنان به سیاستهای سختگیرانهای مانند ممنوعیت تحصیل دختران در مکاتب و دانشگاهها و محدودیتهای گسترده بر حضور زنان در جامعه ادامه میدهند. این اقدامات، واکنشهای شدیدی در داخل و خارج از افغانستان برانگیخته است، اما طالبان همچنان بر مواضع خود پافشاری میکنند.
۲. تعامل با گروههای هراسافگن: طالبان در مواجهه با تقاضای کشورهای همسایه و جامعه جهانی برای قطع همکاری با گروههای هراسافگن انعطافپذیری از خود نشان ندادهاند. عدم همکاری در خصوص کنترل فعالیتهای هراسافگنانه در خاک افغانستان، نگرانیهای امنیتی جدی برای همسایگان و جامعه بینالمللی ایجاد کرده است. همین عامل باعث شده تا بسیاری از کشورهای منطقه از ترس نفوذ افراطگرایی به خاک خود، روابط خوبی با طالبان در دستور کار خود قرار دهند.
۳. تعامل با جامعه بینالمللی: طالبان در مذاکرات و تعاملات دیپلماتیک نیز رویکردی سختگیرانه داشتهاند و بهندرت از مواضع خود عقبنشینی کردهاند. رهبر این گروه طی فرمانی به وزارتخانههای دخیل خود گفته است که روابط با جامعه جهانی باید بر اساس شریعت تفسیر یافته این گروه باشد. این گروه معتقد است که میتواند بدون تغییر رفتار، حمایت اقتصادی و سیاسی از سوی برخی کشورها و سازمانهای بینالمللی دریافت کند.
تداوم کمکهای بشردوستانه
با وجود تلاش برای تحریم و منزوی کردن طالبان، جامعه جهانی از جمله کشورهای غربی همچنان به ارائه کمکهای بشردوستانه به مردم افغانستان ادامه میدهد. این کمکها با هدف جلوگیری از بحران انسانی و حمایت از مردم عادی افغانستان که تحت شرایط سخت زندگی میکنند ارائه میشود. با این حال، این کمکها به طور ناخواسته به تقویت موقعیت طالبان منجر شده است.
با وجود اینکه کمکهای بشردوستانه عمدتا از طریق سازمانهای بینالمللی و غیردولتی توزیع میشود، طالبان به عنوان نیروی حاکم در افغانستان قادر به کنترل و نظارت بر این کمکها است. این وضعیت به طالبان امکان میدهد تا از این کمکها برای تحکیم قدرت خود استفاده کند و از آنها بهعنوان ابزاری برای جلب حمایت یا کنترل بیشتر مناطق مختلف بهره ببرد. این در حد یک فرضیه نیست. سیگار، اداره بازرسی کمکهای توسعهای امریکا نیز به تازگی تایید کرده احتمالا طالبان توانسته به بخشی از کمکهای بینالمللی دسترسی پیدا کند.
کمکهای بشردوستانه، حتی اگر مستقیما به دست مردم برسد، به طور غیرمستقیم بار اقتصادی را که طالبان باید برای تامین نیازهای اساسی مردم متحمل شود، کاهش میدهد. این امر به طالبان اجازه میدهد تا منابع خود را بیشتر به تقویت امور نظامی و امنیتی خود اختصاص دهند و به این ترتیب، از فشارهای بینالمللی برای تغییر رفتار خود جلوگیری کنند.
با تداوم دریافت کمکهای بشردوستانه، طالبان نیازی به تغییر رفتار خود نمیبیند، زیرا از حمایت اقتصادی کافی برای حفظ قدرت و کنترل خود بر کشور برخوردار هستند.
ناتوانی جامعه جهانی در برابر طالبان نتیجه ترکیبی از عوامل مختلف است که شامل عدم هماهنگی میان قدرتهای منطقهای، کاهش اثربخشی راهبردهای دیپلماتیک و اقتصادی غرب، انعطافناپذیری در برابر فشارهای بینالمللی و ادامه کمکهای بشردوستانه میشود. این عوامل باعث شدهاند تا طالبان با وجود محکومیتهای گسترده و فشارهای خارجی، همچنان به سیاستهای سرکوبگرانه خود ادامه دهند و موقعیت خود را در افغانستان تحکیم کنند.