پس از دو دوره رایگیری در فضایی پر از ابهام و آشفتگی سیاسی و نارضایتی ملی در ایران، مسعود پزشکیان به عنوان رییس جمهور جدید ایران، پس از ابراهیم رییسی تعیین شد. از او به عنوان باسوادترین رییس جمهور تاریخ ایران یاد میشود، چرا که دارای مدرک تحصیلی فوق تخصص در زمینه جراحی قلب است و در عین حال، بالاترین مرتبه علمی در دانشگاه را دارد، او استاد تمام دانشگاه است و «پروفسور» خطاب میشود. اما در دولت پزشکیان چه در انتظار افغانها خواهد بود؟ منظور از افغانها در این تحلیل، سیاست تعامل ایران با کشور همسایه خود افغانستان، سیاست دولت در برابر پناهجویان افغان در ایران؛ مقیم یا غیر مقیم، و راهبرد دولت پزشکیان در برابر گروه طالبان که قدرت حال حاضر در افغانستان هستند میباشد.
برنامههای پزشکیان چیست؟
پیش از تحلیل موضوع، نگاهی به سه برنامه کلیدی پزشکیان در تبلیغات ریاست جمهوری بندازیم:
۱.انسداد کامل مرزها و جلوگیری از مهاجرت بیشتر که مسوولیت محوری به وزارت کشور (وزارت داخله) خواهد بود.
۲.ساماندهی مهاجرین موجود. نباید انکار کرد که تعداد زیادی از مهاجران افغان نقش موثری در اقتصاد ایران دارند یا در جنگ ایران و عراق و… شرکت کردهاند، ولی حضور آنها در ایران باید ساماندهی شده و با انضباط باشد.(وظیفه وزارت داخله و وزارت استخبارات)
۳.مذاکره با کشورهای اروپایی برای پذیرش بخشی از مهاجرین (و یا حداقل تقبل هزینههای حضور آنان در ایران). غرب باید مسوولیت آنچه در افغانستان انجام داده و منجر به مهاجرت میلیونها افغان شده است را بپذیرد. دلیلی ندارد که مردم ایران هزینه سیاستهای غلط دیگران را بپردازند.
اینها، عین جملاتی است که مسعود پزشکیان در کارزار انتخاباتی خود بیان کرده است. در نگاه اول دو مسئله به ذهن خطور میکند. اول، دولت جدید ایران در همان مسیری حرکت میکند که دولت ناتمام ابراهیم رییسی حرکت میکرد، یعنی تنگتر شدن فضای زندگی برای افغانها در ایران؛ به ویژه افغانهایی که بدون مدرک اقامتی معتبر هستند و یا از راه قاچاق وارد ایران میشوند.
مورد دوم، احزاب اصولگرا و اصلاحطلب که جزو احزاب غالب در ایران هستند و پزشکیان به صورت غیرمستقیم (چون خود را جزو هیچ حزبی نمیداند) از حزب اصلاحطلب نمایندگی میکند، هر دو به یک سیاست مشترک در برابر پناهجویان افغان در ایران رسیدهاند، اما به نظر نمیرسد که سیاست هر دو در برابر طالبان نیز برابر باشد که پیش تر به آن هم خواهیم پرداخت.
انسداد مرزی چه تاثیری بر افغانستان دارد؟
انسداد کامل مرز ایران و افغانستان میتواند تاثیرات گستردهای بر جنبههای مختلف اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی بین دو کشور داشته باشد. از نظر اقتصادی، پیامدهای قابل توجهی برای تجارت مرزی و اقتصاد محلی به همراه خواهد داشت. بسیاری از ساکنان مناطق مرزی برای امرار معاش به تجارت و تبادلات اقتصادی با همسایگان افغان خود وابسته هستند. انسداد کامل مرز میتواند این منبع درآمد را از بین ببرد و باعث افزایش بیکاری و فقر در این مناطق شود. علاوه بر این، تجارت رسمی بین دو کشور نیز میتواند به شدت تحت تاثیر قرار گیرد که نه تنها بر اقتصاد محلی، بلکه بر اقتصاد ملی هر دو کشور نیز تاثیر خواهد گذاشت.
از منظر روابط دیپلماتیک، چالشهای جدی ایجاد خواهد شد. این اقدام ممکن است به عنوان یک حرکت خصمانه از سوی افغانستان (رژیم طالبان) تلقی شود و روابط دوجانبه را تحت تاثیر قرار دهد، به ویژه که در گذشته نیز درگیریهایی میان این گروه و مرزبانان ایرانی روی داده بود و طالبان نیز نسبت به این اقدام خواستار هماهنگی تهران با کابل هستند. در سمت دیگر، کشورهایی که درگیر مسائل افغانستان هستند، ممکن است این اقدام را به عنوان عدم همکاری ایران در حل چالشهای منطقهای تفسیر کنند که میتواند منجر به انزوای دیپلماتیک بیشتر ایران شود.
با این حال، انسداد کامل مرز میتواند نتایج متناقض و مثبتثی نیز داشته باشد. از یک سو، میتواند به کاهش قاچاق مواد مخدر، اسلحه و سایر کالاهای غیرقانونی کمک کند. همچنین میتواند مانعی در برابر ورود گروههای هراسافگن و افراد مسلح به خاک ایران باشد. این امر میتواند امنیت داخلی ایران را تقویت کند.
ساماندهی مهاجران موجود
در حال حاضر، بین پنج تا هشت میلیون پناهجوی افغان به شکل قانونی و غیرقانونی در ایران حضور دارند، هرچند که آمار دقیقی از سوی مقامات ایرانی تاکنون منتشر نشده و این آمار به صورت متناقض هستند.
از میان این حجم بزرگ از پناهجویان افغان، بخشی از آنها دارای اسنادی هستند که از سوی دولت ایران و ارگانهای این کشور صادر شده، اما بخش دیگری نیز هیچ اسنادی ندارند و به صورت کامل «غیرقانونی» خوانده میشوند.
در دولت ابراهیم رییسی، تمامی اداراتی که در زمینه پناهجویان افغان فعالیت داشتند زیر نظر یک سازمان واحد به نام سازمان مهاجرین قرار گرفتند و این سازمان برنامههایی را برای ساماندهی تمامی افغانهای دارای مدارک مختلف اقامتی در ایران راهاندازی کرد؛ از جمله ارائه کارت هوشمند با شناسهای واحد که در حال حاضر برای آن دسته از افغانهایی که دارای کارت آمایش هستند صادر شده و این روند جریان دارد.
اجرای طرحهای ساماندهی گرچه برای افغانها دردسرهایی را به همراه خواهد داشت و هزینههای مختلفی را متحمل خواهند شد، اما برای دولت ایران از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که میتواند بودجه مورد نیاز خود برای افغانها و هزینههایی که برای این قشر میشود را مدیریت کند. با راهاندازی کامل طرح ساماندهی و یکپارچهسازی مدارک اقامتی از سوی دولت پزشکیان که ادامه راه دولت رییسی است، احتمال جدا سازی هزینههای افغانهای ساکن ایران با اتباع ایرانی وجود دارد. به نحوی که همین حالا هم در حال اجرا است و شفاخانهها هزینه اتباع غیرایرانی را به مراتب بیشتر از اتباع ایرانی دریافت میکنند.
مذاکره برای پذیرش یا پرداخت هزینهها
این بخش از برنامه رییس جمهور جدید ایران با ابهامات زیادی مواجه است. اینکه مقامات ایرانی چطور میخواهند برای پذیرش افغانها از سوی کشورهای اروپایی و امریکایی که از سوی دولت ایران به عنوان مقصرین اصلی وضعیت برحال پناهجویان در کشور خود شناخته میشوند، اقدام کنند، مشخص نیست. ایران روابط دیپلماتیک خوبی با کشورهای اروپایی و امریکا ندارد و به نظر نمیرسد که تلاشهایی در زمینه پذیرفته شدن افغانهای ساکن ایران در این کشورها انجام دهد، چرا که به نوعی «آب در هاونگ» کوبیدن است. بیشتر تلاش دولت پزشکیان احتمالا رایزنی برای دریافت پول است.
در دولت ابراهیم رییسی، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه وقت که در رویداد سرنگونی هلی کوپتر به همراه رییس جمهور ایران کشته شد، تلاشهای متعدی با سازمانهای بینالمللی انجام داد تا بتواند از طریق پناهجویان افغان به بدنه دولت خود پول تزریق کند.
البته سازمان ملل و سازمانهای بینالمللی همواره برای حمایت از آن دسته از پناهجویان افغان که ثبت سازمان ملل هستند و یا آسیبپذیر هستند به دولت ایران پول داده است و در عمل، دولت ایران تاکنون چیزی را به صورت رایگان به این دسته از پناهجویان افغان نداده است.
سیاست در برابر طالبان
در رابطه با سیاست خارجی دولت پزشکیان در برابر طالبان نمیتوان به قطعیت سخن گفت، چرا که سیاست خارجی این کشور از طریق سید علی خامنهای، رهبر ایران و مشاوره «میدان» یا همان سپاه پاسداران ایران تنظیم میشود و وزیر خارجه دولت هم تنها در مسیر اجرا قرار میگیرد، بنابراین انتظار چندان زیادی نیست که این سیاست مستقل باشد.
با این حال، نگاهی به این جمله از محمد جواد آذری جهرمی، وزیر پیشین مخابرات ایران و از چهرههای کلیدی کارزار انتخاباتی مسعود پزشکیان تکلیف را روشن میکند: «نمیگذاریم دولت به دست طالبان بیفتد.»
البته در این جمله معروف، منظور از طالبان در حقیقت شیوه فکری دار و دسته رقیب، سعید جلیلی، دیگر نامزد انتخاباتی بود، اما نشان میدهد که تفکر اطلاحطلبان در رابطه با طالبان چگونه است. حکومتی فرسوده، کهنه، افراطی و به دور از جهان!
به صورت کلی، رابطه دولت پزشکیان با طالبان را میتوان به صورت زیر احتمال داد:
- رویکردی محتاطانهتر و کمتر حمایتگرایانه نسبت به دولت قبلی.
- تلاش برای برقراری تماس با اکراه و نه با اشتیاق.
- توجه بیشتر به واقعیتهای افغانستان به جای تمرکز صرف بر دشمنی احتمالی طالبان با امریکا.
این مورد را پیشتر محمد جواد ظریف، وزیر خارجه دولت حسن روحانی و از دیگر چهرههای کلیدی و پرنفوذ کارزار انتخاباتی مسعود پزشکیان در کتاب خود بیان کرده بود. اینکه ایران در سرنگونی نظام جمهوری در افغانستان نقش فعال داشته اما از طرف طالبان به تهران خیانت شده. او گفته بود که ایران تمام تمرکز خود را بر دشمنی طالبان با امریکا قرار داده بود و احتمال چیده شدن مهرههای طالبان از سوی واشنگتن را در نظر نگرفته بود. در نهایت هم دیدیم که طالبان تمایل بیشتری به رابطه با اروپا و امریکا نشان داده تا گفتگو با کشورهای منطقهای و همسایگان؛ برای مثال، طالبان در نشست اخیر تهران با عنوان «فارمت مسکو» شرکت نکردند.
- احتمال کاهش حمایت از گروههای اسلامگرا در منطقه، از جمله طالبان.
- تلاش برای ایجاد توازن بین «میدان» و «دیپلماسی» در سیاست خارجی.
البته، این راهبردها به توانایی پزشکیان در عبور از موانع داخلی مانند مجلس، بیت رهبری و سپاه پاسداران بستگی دارد. در صورت عدم موفقیت در این زمینه، ممکن است سیاست خارجی ایران در قبال طالبان تغییر چندانی نکند.