پس از برگزاری سومین دور مذاکرات دوحه در رابطه با آینده تعامل با افغانستان، جامعه جهانی با چالشهای پیچیدهای برای آینده کشور ما روبرو شده است، به عبارتی کشورها و جامعه جهانی حیران مانده است که با وضعیت جاری چه کار کند که مایه تاسف برای سیاستمداران دولت پیشین است؛ کسانی که هموطنان ما را در چنین شرایطی قرار دادهاند. سازمان ملل متحد به عنوان میانجی اصلی این گفتگوها، اکنون در نقطهای حساس قرار دارد که باید مسیر آینده تعامل با افغانستان تحت حاکمیت طالبان را ترسیم کند، در حالی که طالبان نه مشروعیت بینالمللی دارد و نه هم از سمت داخل کشور مشروعیت به دست آورده است.
ابتکار مذاکرات دوحه که با هدف ایجاد یک رویکرد هماهنگ جهانی برای مواجهه با چالشهای افغانستان برگزار شده و میشود، نتایج متناقضی به همراه داشته است. از یک سو، تلاش برای گرد هم آوردن طرفهای مختلف، از جمله طالبان نشان از عزم جدی برای حل مسائل دارد، از سوی دیگر، انتقادهای جدی نسبت به نحوه برگزاری و ترکیب شرکتکنندگان مطرح شده است، چرا که صدای مخالفان طالبان شنیده نمیشود.
در این برهه حساس، سوال اصلی این است که سازمان ملل چگونه میتواند بین خواستههای متضاد کشورهای غربی، منافع منطقهای و واقعیتهای موجود در افغانستان تعادل ایجاد کند؟ آیا رویکرد فعلی میتواند به نتایج ملموس و پایدار منجر شود، یا نیاز به بازنگری اساسی دارد؟ در دوران پسا مذاکرات دوحه، افغانها منتظر چه چیزی باشند؟
نشست سوم دوحه
نشست سوم دوحه که به «دوحه سه» معروف شد، تلاشی مهم در راستای ایجاد یک رویکرد هماهنگ جهانی برای مقابله با چالشهای افغانستان تحت حکومت طالبان بود. این نشست با هدف گرد هم آوردن بازیگران کلیدی منطقهای و بینالمللی برگزار شد تا در رابطه با مسائل حیاتی افغانستان گفتگو و تبادل نظر کنند، هرچند که گروههای اصلی از نظر منتقدان و تحلیلگران به شمول فعالان جامعه مدنی و مدافعان حقوق زنان از آجندای این نشست برای کسب اعتماد طالبان حذف شدند.
دوحه سه نتوانست به نتایج قطعی و تصمیمات اجرایی تبدیل شود، اما اهمیت آن در تداوم گفتگوها و حفظ کانالهای ارتباطی بین طرفهای مختلف به ویژه طالبان زیاد بود. شرکتکنندگان در این نشست متعهد شدند که چنین گردهماییهایی را در آینده نیز ادامه دهند.
این نشست همچنین فرصتی برای ارزیابی پیشرفتهای بدست آمده از زمان نشستهای قبلی و شناسایی چالشهای جدید فراهم کرد، هرچند که به دلیل نبود نمایندگان جامعه مدنی و به ویژه نمایندگان مدافعان زنان، بسیاری صحبت از نامشروع و غیر مفید بودن این نشست میکنند. عدم دستیابی به نتایج قطعی را میتوان نشانهای از پیچیدگی وضعیت افغانستان و تفاوت دیدگاههای موجود میان بازیگران مختلف دانست.
ماجرای دو نشست قبلی به کجا رسید؟
دو نشست پیشین دوحه، هر یک ویژگیهای خاص خود را داشتند و نشاندهنده تحول در رویکرد جامعه جهانی نسبت به مسئله افغانستان بودند. نخستین نشست که در می ۲۰۲۳ برگزار شد، بدون حضور نمایندگان طالبان صورت گرفت. این تصمیم احتمالا به دلیل حساسیتهای سیاسی و تلاش برای یافتن زمینههای مشترک میان کشورهای شرکتکننده، بدون پیچیدگیهای ناشی از حضور طالبان گرفته شده بود. هدف اصلی این نشست، ایجاد یک دیدگاه مشترک جهانی در مورد چگونگی برخورد با وضعیت افغانستان بود.
در فبروری سال بعد، تلاش برای گنجاندن طالبان در گفتگوها با مانع روبرو شد. طالبان دعوت به شرکت در نشست را رد کردند. این امتناع ناشی از دو عامل اصلی بود:
۱. اختلاف نظر بر سر پروتکلهای دیپلماتیک: طالبان خواستار به رسمیت شناخته شدن به عنوان نماینده رسمی افغانستان بودند، موضوعی که برای بسیاری از کشورها قابل پذیرش نبود.
۲. مخالفت با انتصاب فرستاده ویژه سازمان ملل: طالبان این اقدام را دخالت در امور داخلی افغانستان تلقی کرده و با آن مخالفت کردند، هرچند که در اظهارات خود تاکید ورزیده بودند که در حضور یوناما حضور چنین نمایندهای ضرورت ندارد؛ البته این اعتماد به نفس به دلیل حمایت و لابیگریهای دو کشور چین و روسیه هم بود که از این تصمیم هیچ حمایتی نکردند.
نشست چهارم دوحه درباره چیست؟
سازمان ملل متحد با وجود چالشها و انتقادهای موجود، مصمم است تا فرآیند دوحه را ادامه دهد که به باور آگاهان؛ اهمیت حیاتی این گفتگوها برای حل مسائل افغانستان است. با این حال، تجربیات گذشته نشان داده که برای افزایش اثربخشی این فرآیند، نیاز به تغییرات ساختاری وجود دارد.
یکی از مهمترین پیشنهادات برای نشست احتمالی چهارم، انتصاب یک مقام ویژه برای سازماندهی تعاملات بینالمللی است. این مقام میتواند به عنوان نقطه کانونی برای هماهنگی بین طرفهای مختلف عمل کند و به ایجاد یک رویکرد منسجمتر کمک نماید. چنین انتصابی میتواند به بهبود ارتباطات، افزایش کارایی در برنامهریزی و پیگیری موثرتر تصمیمات گرفته شده منجر شود.
با وجود مناقشات و اختلاف نظرهایی که در جریان نشستهای قبلی وجود داشته، جامعه جهانی بر این باور است که هماهنگی بینالمللی مستمر برای رسیدگی به چالشهای افغانستان ضروری است. این چالشها شامل مواردی چون بحران انسانی، حقوق بشر، امنیت منطقهای و مبارزه با هراسافگنی میشود که همگی نیازمند همکاری گسترده بینالمللی هستند.
زنان نقشی دارند؟
سازمان ملل دلیل عدم حضور نمایندگان مدافعان حقوق زنان در نشست قبلی را، کشاندن طالبان به میز مذاکره عنوان کردهاند. رزا اوتونبایوا، سرپرست یوناما در افغانستان گفته که طالبان از کوهها آمدهاند و نمیتوان با آنها همانند جامعه جهانی مدرن تعامل کرد.
به عبارتی، زنان افغان قربانی آن شدند که رهبران پیر طالبان از کنج امارتهای مجلل خود، نمایندگان خود را به کشورهای مختلف بفرستند و نمایندگان آنها که تا سه سال پیش در بین مردم انتحاری مدیریت میکردند، روی فرش قرمز راه بروند و پز تسلط بر کشور با چپلق را بدهند.
به صورت کلی، انتظار چندانی از نشست بعدی دوحه نیز نمیرود. طالبان همانند نشست سوم روی شروط خود ایستادگی میکنند و باز هم جامعه مدنی و زنان افغانستان قربانی گفتگوهای پر هزینه و بی نتیجه خواهند شد.
سناریوی دیگری نیز مطرح است. در مذاکرات سوم دوحه مسئله زنان مطرح شده است. اگرچه که این موضوع برای قناعت دادن به طالبان از آجندای رسمی نشست حذف شده، اما طالبان به همین راضی بودند که در چشم جهان، زورمند معلوم شوند. در عوض، نمایندگان سازمان ملل و نمایندگان ویژه کشورها در خصوص آینده زنان افغانستان با ذبیحالله مجاهد، رییس هیات طالبان صحبت کردهاند و نکات مورد نظر خود را به او گفتهاند تا به هبتالله آخندزاده و حلقه افراطی ممنوعیت در افغانستان انتقال دهد.
چه خواهد شد؟
نشست دوحه، از اول تاکنون، بخشی از فرآیند طولانیمدت تعامل با افغانستان زیر حاکمیت گروه طالبان است، اما سازمان ملل با چالشهایی در مدیریت آن روبروست. پیشنهاد انتصاب مقام ویژه سازمان ملل برای افغانستان با مخالفت طالبان و عدم استقبال روسیه و چین مواجه شده است.
با وجود مناقشات و اختلافات، «دوحه سه» پیشرفتهایی در هماهنگی بینالمللی داشته است. توافق برای ایجاد گروههای کاری فنی در زمینههای اقتصادی و مبارزه با مواد مخدر، میتواند کانالهای جدیدی برای گفتگو ایجاد کند.
سطح بالای بیاعتمادی حاضر بر رابطه طالبان و جهان و بالعکس، نیازمند فرآیند دقیقی است که در آن همه طرفها با احتیاط پیش بروند. سازمان ملل در موقعیتی منحصر به فرد برای رهبری این روند قرار دارد، اما با چالشهای داخلی نیز روبروست. از دیدگاه امریکا، تعامل اصولی با طالبان ضروری است، زیرا تهدید هراسافگنی و بیثباتی اقتصادی در افغانستان، امنیت منطقه را تهدید میکند. نشست سوم دوحه نشان داد که ساختار فعلی نیاز به تغییر دارد. راهحلهای جایگزین مانند تقویت نقش ماموریت سازمان ملل در افغانستان و بهبود هماهنگی بین کشورهای کمککننده به افغانستان باید در نظر گرفته شود، همینطور زنان و اراده ملت افغانستان.